خلوت گزیده

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟

خلوت گزیده

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟

افزودن مباحث علمی و آموزشی


به نام خدا

خدمت دوستان و دانشجویان محترم عرض کنم قرار شد از این به بعد مباحث مربوط به دروس دانشگاه و دوره های آموزشی خارج از دانشگاه را هم روی وبلاگ قرار بدم به همین علت وبلاگ زیر را به این امر اختصاص دادم.


http://salehnia.blogsky.com/


از این به بعد میتونید فایل های مربوط به دروس دانشگاه (کتاب، جزوه، تحقیقات و ...) و دوره های آموزشی را از این طربق دریافت کنید.


موفق باشید

سال نو مبارک

  

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک   

                                شاخه‌های شسته، باران خورده پاک 

                                                                        آسمان آبی و ابر سپید  

                                                                                                برگهای سبز بید

عطر نرگس، رقص باد 

                        نغمه‌ی شوق پرستوهای شاد 

                                                             خلوت گرم کبوترهای مست   

                                                                                      نرم نرمک میرسد اینک بهار

خوش به حال روزگار...

  

باز عالم و آدم و پوسیده گان خزان و زمستان، خندان و شتابان به استقبال بهار میروند تا اندوه زمستان را به فراموشی سپارند و کابوس غم را در زیر خاک مدفون سازند و آنگه سر مست و با وجد و نشاط و با رقص و پایکوبی با ترنم این دعا نوروز و جشن شکوفه ها را برگزار نمایند. در آغاز سال نو زندگیتان آراسته به: 

سلامتی؛     سعادت؛     سرافرازی؛     سرور؛     سرزندگی؛     سرخوشی؛       سرمدی  

باد.

با حسین و یا حسین!

 با حسین از یا حسین یک نقطه کم دارد  

ولی 

با حسین بودن کجا و یا حسین گفتن کجا؟ 

باز هم از بزرگان!

ای خداوند!

به علمای ما مسئولیت و به عوام ما علم و به دینداران ما دین و به مومنان ما روشنایی و به روشنفکران ما تعصب و به زنان ما شعور و به مردان ما شرف و به پیران ما آگاهی و به حوانان ما اصالت و به اساتید ما عقیده و به دانشجویان ما نیز عقیده و به خفتگان ما بیداری و به بیداران ما اراده و به نشستگان ما قیام و به خاموشان ما فریاد و به نویسندگان ما تعهد و به هنرمندان ما درد و به شاعران ما شعور و به محققان ما هدف و به مبلغان ما حقیقت و به حسودان ما شفا و به خودبینان ما انصاف و به فحاشان ما ادب و به فرقه های ما وحدت و به مردم ما آگاهــی و به همه ی ملت ما همت تصمیم و استعداد فداکاری و شایستگی  نجات و عزت ببخشا.

خدایا به مذهبی ها بفهمان که:آدم از خاک است.

بگو که یک پدیده ی مادی نیز به همان اندازه خدا را معنی می کند که یک پدیده ی غیبی ،در دنیا همان اندازه خدا وجود دارد که در آخرت.و مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید،پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد!

بزرگمرد ایرانی

 

«سخنانی از کوروش کبیر»


او که شادمانی را از مردم بگیرد، بی شک از گماشتگان شیطان است.

همواره نگهبان کیش یزدان باش، اما هیچ قومی را وادار مکن که از کیش تو پیروی کند و پیوسته به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیش که میل دارد پیروی کند.

پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن، ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر.

کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش به دنبال می آید.دشوار ترین قدم همان قدم اول است.

عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید.

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید.

هر حکومتی که شادمانی را از مردم بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد.

او که شادمانی مردمان را نمی خواهد از ما نیست او برده ی بی مزد اهریمن است.

دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهاییست که دعا می کنند.

شهریاری که نداند مردمانش چگونه به صبح می رسند گورکن گمنامی ست که دل به دفن دانایی بسته است.

ولادت امام رضا (ع) مبارک

ای آشنای سبز

در این غریبستان تاریک و سرد، نگاهمان به دستان گرم و باسخاوت توست آقاجان!  

از کرم خود بر ما ببخش و از نور خود بر ما بتاب یا ضامن آهو! 

 

اللهم صل علی علی بن موسی الرضا 

 

به مناسبت روز بزرگداشت خواجه حافظ شیرازی

تفالی زدیم به دیوان خواجه تا یادی از او کرده باشیم و یادآوری این روز به شما:  

 

عکس روی تو چو در آینه جام افتاد

عارف از خنده می در طمع خام افتاد

حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد

این همه نقش در آیینه اوهام افتاد

این همه عکس می و نقش نگارین که نمود

یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد

غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید

کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد

من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم

اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد

چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار

هر که در دایره گردش ایام افتاد

در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ

آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد

آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی

کار ما با رخ ساقی و لب جام افتاد

زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت

کان که شدکشته اونیک سرانجام افتاد

هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است

این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد

صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی

زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد

 

ولادت با سعادت فاطمه معصومه (س) مبارک

به جـــان پاک تو ای دختر امام، ســلام          به هر زمان و مـکان و به هر مقام، سـلام

تویـی که شــاه خراسان بود بــرادر تــو          بـــر آن مقام رفیــع و بـر این مقام، ســلام

به هر عدد که تکلم شـود به لیل و نهار       هــــزار بـار فـــزون تـر ز هـر کـلام، ســلام  

به صبح تا شب و از شام، تا طلیعه صبح         بــر آستـانه قــدسـت علی الـدوام، ســــلام 

در آســـمان ولایــت، مــه تمــامی تـــو           ز پای تا بـــه ســرت ای مـــه تـمـام، ســلام

به پیشگــاه تو ای خواهـــر شه کـَـونین          ز فـرد فـرد خلیـق، به صبح و شام ســلام

منم که هر سر مویم به هر زمان گویـد          به جـان پــاک تـو ای دخــتـر امـام، ســلام 

 

 

http://www2.irna.ir/occasion/2azar85/index.htm 

سفر بخیر !!!

 

 - «به کجا چنین شتابان؟»

گَوَن از نسیم پرسید.- «دل من گرفته زینجا،
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟»
- «همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم....»

 

- «به کجا چنین شتابان؟»
- «به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم.»
- «سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی،
به شکوفه ها، به باران،
برسان سلام ما را.»

چه قدر ایمان خوب است!

چه قدر ایمان خوب است!

چه بد می کنند که می کوشند تا انسان را از ایمان محروم کنند چه ستم کار مردمی هستند این به ظاهر دوستان بشر!

دروغ می گویند ، دروغ ، نمی فهمند و نمی خواهند ، نمی توانند بخواهند.


اگر ایمان نباشد زندگی تکیه گاهش چه باشد؟
اگر عشق نباشد زندگی را چه آتشی گرم کند ؟
اگر نیایش نباشد زندگی را به چه کار شایسته ای صرف توان کرد ؟
اگر انتظار موعودی در دل نباشد ماندن برای چیست ؟
اگر میعادی نباشد رفتن چرا؟
اگر دیداری نباشد دیدن چه سود؟
و اگر بهشت نباشد صبر و تحمل زندگی دوزخ چرا؟

اگر ساحل آن رود مقدس نباشد بردباری در عطش از بهر چه؟

و من در شگفتم که آنها که می خواهند معبود را از هستی برگیرند، چگونه از انسان انتظار دارند تا در خلأ دم زند؟